ماجرای بازی تینا پاکروان و پرویز پرستویی در خانه کاغذی
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۴۸۵۲۷۹
رکنا: مهدی صباغزاده، کارگردان سینما و تلویزیون این روزها تازهترین ساخته خود خانه کاغذی را بر پرده سینماها دارد. فیلمی که سوژه اش به نوعی وامدار خبرنگارهاست. البته پیش از این در سینمای ایران بارها پیش آمده بود که از رسانه و خبرنگار در حاشیه داستان یا برپایه درام استفاده کنند، اما خانه کاغذی، بیشک در بین فیلمهایی که براساس حرفه روزنامهنگاری شکل گرفتهاند، چند گام جلوتر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این در حالی است که در سینمای جهان حرفه خبرنگاری همیشه جایگاهی ثابت داشته که بهعنوان مثال میتوان به فیلمهایی نظیر «اسپات لایت»، «همه مردان رئیسجمهور»، «تک خال در حفره» و... اشاره کرد. با صباغزاده گفتوگویی درباره خانه کاغذی، حرفهروزنامهنگاری و... انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
ایده کارگردانی فیلمی با محوریت روزنامهنگاران و فضای زندگیشان چطور و از کجا در ذهن شما شکل گرفت؟
فیلمنامه خانه کاغذی را حدود چهار سال قبل آقای حسن قلیزاده به نگارش درآورده بود، اما دو سال پیش که تصمیم به ساخت آن گرفتم، بازنویسیاش را به خسرو نقیبی سپردم تا برای ساخت مهیا شود.
با توجه به گذشت زمان، آیا زمان بازنویسی تغییر عمدهای در فیلمنامه ایجاد شد؟
صددرصد تغییر بهوجود آمد. فیلمنامه در بازنویسی استحکام و شکل بهتری گرفت و البته در اجرا هم تغییراتی پیدا کرد.
واکنش تینا پاکروان (با توجه به اینکه این سالها بیشتر مشغول کارگردانی و تهیهکنندگی است) بعد از پیشنهاد بازی در این فیلم چه بود؟ آیا سابقه روزنامهنگاری ایشان باعث شد نقش سارا را بپذیرند؟
خانم پاکروان، تهیهکننده فیلم بودند. من هم برای بازی در این نقش هنرپیشههای زیادی را دیدم که در نهایت مناسب نبودند تا اینکه خود آقای پرستویی به من گفتند خانم پاکروان از هر جهت مناسب این نقش هستند، چرا به ایشان پیشنهاد نمیدهی؟ گفتم من ایشان را در ذهنم داشتم، اما فکر کردم شاید بهخاطر تهیهکنندگی و سایر مسائل این نقش را قبول نکنند! بالاخره خود پرویز پرستویی به خانم پاکروان گفت تو روزنامهنگار بودی و تجربه بازیگری هم داشتی، الان هم اصلا نمیخواهد سارا را بازی کنی و بهتر است خودت باشی و همان را جلوی دوربین بیاوری. خانم پاکروان در ابتدا به این دلیل که تهیهکننده کار بود مقاومت میکرد، اما در نهایت آن را بازی کردند.
مفاسد اقتصادی، رانت و... که شما در فیلمتان بیان کردید به چه دلیل است؟ آیا اقتضای زمان است یا مسائل دیگر؟
به هر حال خواه ناخواه در هر فیلمی اقتضای زمان وجود دارد. فساد اقتصادی هم سالهاست که گریبانگیر کشور ماست به حدی که حتی صدای مسئولان را هم درآورده.
بنابراین از فضای جامعه هم برای ساخت فیلمتان الهام گرفتید؟
فضای جامعه روی نوشته، اجرا و... تاثیر میگذارد و من هم در این فیلم سعی کردم بخشی از مشکلات و گرفتاریهای روزنامهنگاران را بیان کنم.
شما در فیلم خانه کاغذی، دغدغههای دختری را بیان میکنید که بعضا شبیه خیلی از دختران امروز نیست و نگاه متفاوتی به جامعه و مردم دارد. این شخصیت چقدر با واقعیات نسل جوان منطبق است و چقدر از آنها فاصله دارد؟
سارا دختر یک نویسنده است و در فضایی فرهنگی بزرگ شده. مسلما در جامعه فعلی ما هستند دخترانی که اصلا به مقوله فرهنگ اهمیت نمیدهند و دنبال مسائل دیگری هستند، اما سارا با توجه به خاستگاه خانوادگیاش، نماینده قشری از طبقه و فرهنگی است که در آن رشد کرده.
یکی از نقدهایی که به فیلم وارد میکنند، رابطه پدر دختری، امیرعلی با ساراست. از این جهت که گاهی رابطهشان بشدت عمیق و گاهی بهقدری از هم فاصله میگیرند که انگار اصلا همدیگر را نمیشناسند!
ما اینجا تقابل دو نسل و دو طرز تفکر را نشان دادهایم. قطعا دو نسل مختلف حتی اگر با هم در یک خانه زندگی کنند به معنای مطلق کلمه با هم تفاهم ندارند و جاهایی چالش پیدا میکنند.
چطور شد پرویز پرستویی را برای نقش امیرعلی انتخاب کردید؟
پرویز پرستویی بهترین کسی بود که به لحاظ سن و شرایط میتوانست این نقش را بازی کند.
نظر خودتان راجع به قشر روزنامهنگار چیست؟
روزنامهنگاران قشری پرتلاش هستند که باوجود تمام فرازونشیبها سعی میکنند اخبار را سریع و بیکم و کاست در اختیار مردم قرار دهند. روزنامهنگاران جلودار فرهنگ هر کشوری هستند و این فیلم حتما میتواند خبرنگاران را جذب کند. چون ما در این اثر پیچ و خمها و خطراتی را که اهالی این حرفه با آن مواجه هستند، نشان میدهیم.
از استقبال مردم در اکران عمومی خانه کاغذی، راضی هستید؟
من تمام توانم را برای ساخت خانه کاغذی گذاشتم و الان مردم هستند که باید از اینگونه فیلمها که در ساخت شان فکر شده و سطحی و گذرا نیستند، استقبال کنند. اگر استقبال مردم نباشد، این فیلمها در اکران میسوزد.
خلاصه «خانه کاغذی»
امیرعلی ابراهیمی (پرویز پرستویی) روزنامهنگار پیشکسوت از ادامه فعالیتهایش کنارکشیده و در خانه قدیمیاش همراه سارا (تینا پاکروان) که او هم روزنامهنگار است، زندگی میکند. بازگشت مینو به زندگی امیرعلی که روزگاری عاشق هم بودهاند و شنیدن حقایقی درباره دلایل رفتن او، امیرعلی را مجاب به بازگشت دوباره و افشای اسراری میکند که بابت آنها خود را بازنشسته کرده است. از سوی دیگر سارا که دل در گرو عشق سردبیرش دارد، راه و رسمی متفاوت از پدر برای زندگی اش انتخاب کرده است.
منبع: رکنا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rokna.net دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رکنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۴۸۵۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۵ معلم از ۵ دهه ؛ از پرویز فنیزاده تا رضا عطاران
همشهری آنلاین: در دهه پنجاه مهمترین شمایل معلم پرویز فنیزاده در «رگبار» بود و در اواخر این دهه فرامرز قریبیان در «جنگ اطهر» نقش معلم انقلابی را ایفا کرد. شاید بتوان گفت تنها در دهه شصت تعداد قابل توجهی کاراکتر معلم به فیلمهای ایرانی راه پیدا کردند؛ از خسرو شکیبایی در فیلم «رابطه» تا هما روستا در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و علی نصیریان در «جادههای سرد» و مجید مجیدی در فیلم «شنا در زمستان»، چند نمونه از پرداختن سینمای دهه شصت به شخصیتهای معلمند. از دهه هفتاد از تعداد فیلمهایی که معلمها در آنان نقش محوری ایفا میکردند، کاسته شد. آنچه پیش رو دارید مروری است بر ۵معلم بهیادماندنی سینمای ایران در طول ۵دهه.
دهه پنجاه؛ آقای حکمتی (پرویز فنیزاده در فیلم «رگبار»)
بهیادماندنیترین تصویر معلم در سینمای قبل از انقلاب که معمولا عنایتی به حرفه معلمی نشان نمیداد. در فیلم «رگبار» آقای حکمتی معلمی است که به محلهای در جنوب شهر آمده است. مدرسه مهمترین و محوریترین لوکیشن فیلم «رگبار» است و فیلمساز تصویری دقیق و پرجزئیات از فضای آموزشی مدارس در ابتدای دهه پنجاه ارائه میدهد. ادارهکردن کلاسی شلوغ با پسربچههایی شیطان مهمترین مشکل آقای حکمتی در نیمه اول فیلم است. فیلم با علاقهمندی آقای حکمتی به عاطفه، خواهر یکی از دانشآموزان، وارد فضایی عاطفی میشود و درنهایت هم با انتقال از مدرسه و ترک محله به پایان میرسد. معمولا به انبوه تمثیلها و استعارهها در فیلم «رگبار» اشاره میشود و آنچه کمتر به آن توجه شده، تصویر ملموس معلمی است که نمیخواهد تن به آنچه هست بدهد. آقای حکمتی یکی از ملموسترین غریبههایی است که نویسنده و کارگردان «رگبار» در طول دوران فعالیت هنریاش آفریده است.
دهه۶۰؛ بیژن امکانیان در «دبیرستان»
علی ناصری، معلم زیستشناسی در فیلم «دبیرستان» (۱۳۶۶) با ایفای نقش بیژن امکانیان، در دههای که تعداد زیادی از شخصیتهای سینمای ایران معلم بودند، به چند دلیل شاخص و بهیادماندنی است؛ معلمی که خود سابقه اعتیاد داشته و مثل بیشتر معلمهای سینمای ایران در دهه شصت آرمانگراست و میکوشد شاگردانش را از دام اعتیاد بیرون بکشد. فیلم بهعنوان ملودرامی تلخ، یکی از موفقترین آثار سینمای ایران در دهه شصت است که سال۶۶ سینماروهای زیادی را در شهرستانها جذب سینما کرد. شخصیت سمپاتیک معلم و نحوه برخورد و تعاملش با شاگردان و چهره بیژن امکانیان بهعنوان یکی از بازیگران مهم دهه شصت، تصویری از «دبیرستان» برای سینماروهای دهه شصت ساخت که دوستداشتنی و تأثیرگذار بود.
رامین پرچمی در «ضیافت»(۱۳۷۴)
رامین پرچمی در فیلم «ضیافت» تنها کسی از رفقای دبیرستانی است که از محلهاش نمیرود و نخستین نفری هم هست که به کافه ماطاووس میآید تا به عهدی که سالها پیش با رفقا بستهاند وفادار باشد. بین شخصیتهای فیلم «ضیافت»، رامین پرچمی معلم است؛ معلمی که سطح زندگیاش از همه رفقا پایینتر است و ازدواج نکرده و راز علاقهاش به منیر خواهر عبد(پارسا پیروزفر) را هم مکتوم نگاه داشته است. در فیلمی که فرصت کافی برای پرداختن به همه حاضران در کافه ماطاووس ندارد و از نیمه دوم بیشتر بر علی یزدانی (فریبرز عربنیا) و رامین (بهزاد خداویسی) متمرکز است، شخصیت رامین پرچمی بهعنوان معلمی شریف بیشتر در یادها میماند؛ معلمی که پاسدار رفاقت است و گذشته را فراموش نکرده است.
رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع»۱۳۸۹
تصویری طنز آمیز از معلم در فیلمی کمدی که پرفروش و پرتماشاگر از کار درآمد. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» تصویری از معلم در سینمای ایران به نمایش می گذارد که مسبوق به سابقه نبود.مدیر یک مدرسه دخترانه خصوصی با ورود آقایان به مدرسه خود شدیداً مخالف است، اما وقتی دبیر شیمی دانش آموزان المپیادی به علت زایمان، شش ماه مرخصی میگیرد، مجبور میشود تا یک دبیر جایگزین به دبیرستان بیاورد؛ ولی تلاش وی برای یافتن دبیر المپیاد زن در میانه سال تحصیلی بیفایده است و وی مجبور است یک مرد را به عنوان تنها گزینه بپذیرد تا از رقابت المپیاد جا نماند اما ورود این آقای معلم مجرد و بیدستوپا، و شیطنت دختران دانشآموز، و تجرد خانم مدیر جدی و بداخلاق که تا به حال خواستگاری نداشته، باعث ایجاد اتفاقات بسیار خنده داری میشود. دختران دانشآموز دست به یکی کرده و با کمک پدر یکی از دانش آموزان، اردویی را تدارک میبینند تا این دو مجرد میانسال را در روبهروی یکدیگر قرار دهند. رضا عطاران در «ورود آقایان ممنوع» یکی از بامزه ترین شخصیت های معلم سینمای ایران را ساخته است.